شنید این ندا را خماری ز ساقی
بنازم به چای غلیظ عراقی
حمید خان محمدی
هر کجا مینگرم روی تو را می بینم
این چه ظلمی ست که هر دم به خیالم باشی
به جعل ما که نبود شدت گرایش عشق
عنایتی بنما رَفض خود مکن ز دلم
خوابم که برد حال و هوایت مرا گرفت
انشاء نفس کرده ام اما چه سود از این
قسم به نام علی(ع) گر دوباره زنده شوم
سرم به تیغ دهم باز به عشق روی علی (ع)