غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

در انتظار اربعین...

‏‎به اشک چله گرفتم که محترم باشم

نوای نوحه ای از شعر محتشم باشم


چه شورشیست، که آتش کشیده شعر مرا

به لوح دل بنویس،... اربعین، حرم باشم


حمید خان محمدی 

شب هجر...

‏‎امشب تمام می‌شود از یک طلوع صبر... 

فردا چگونه بگذرد از هجر چشم یار؟


حمید خان محمدی