غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

و ما ادارک ما لیل...

محبت را تداعی میکند بر روی بالینش

تلقی میکند رسم جنون را بر مجانینش


کجا میخاستم اِدارک ماٰ اَدراکِ لَیل ش را 

که حتی مانده ام در فهم جزیی از عناوینش 


یتیمان و اسیران هم به پشت درب مهر او

هو الرزّاق را معنی کند بهر مساکینش


به هنگام تغزل های خویش از وصف اوصافش 

به حیرت میرسد شعر از مفاهیم و مضامینش


مشیت را رقم زد با دعای در قنوت خود

همه عالم به خود میبالد از نقش نگارینش


حمید  خان محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد