غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

غرق نگاه

قلم به لوح قضا خورده تا غزل گل کرد...

غنچه ی پرپر من

پسرم تشنه لبی... با لب خشکت چه کنم

تیر خوردی... و با خنده ی رویت چه کنم


هر چه گفتم که تلظی مکن ای غنچه ی گل

منم حیران شده از داغ گلویت، چه کنم؟


حمید خان محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد